تنهایی

هیچ کس تنهاییم راحس نکرد

تنهایی

هیچ کس تنهاییم راحس نکرد

20/01/ 81

روز 20/01/ 81 روزی بود برای آخرین بار روی نازه پدرمو بوسیدم وقتی که منو رسوند مدرسه هنوز شکلش میاد جلوی چشمام اون روز یکی از روزهای بد زندگیم بود وقتی که ظهر از مدرسه اومدم خونه دیدم دیگه پدرم نیست اصلا باورم نمی شد تا وقتی که عصری رفتم سرخاک پدرم اونجا فهمیدم پدرمو ازدست دادم و پدره نازنینم پدره گلم پدره عزیزم برای همیشه از پیشم رفت ای کاش که میشد برگرده بابا توروخدا برگردباباجون برگرد باباجون برگرد....

سلام

                                           به نام خدا 

سلام

من میلاد دانشجوی ترم دوم حسابداری بازگانی تبریز هستم  البته بگم من ساکن کرج  هستم ولی از شانس بد یا خوبم دانشجوی تبریز شدم خلاصه امیدوارم  از وب من خوشتون بیاد.